فرازی هایی از دعای ندبه
فرازی هایی از دعای ندبه:
کاش می دانستم که تو در کجا اقامت نمودی؟
آیا به رضوی جای داری یا ذی طوی؟
گران است بر من که خلق تو را ببینم و تو دیده نشوی و نشنوم از تو ، نه آوازی و نه رازی. گران است بر من که احاطه کند به تو ، بلا، نه به من و نرسد به تو ، از من ، نه ناله ای و نه شکایتی.
جانم فدای تو دور شده ای که از ما دوری نگرفتی!
جانم فدای تو که آرزوی هر مشتاق و آرزومندی از مرد و زن که تو را یاد آورند و ناله کنند!
گران است بر من که من برتو بگریم و خلق از تو ، دست کشیده باشند.
گران است بر من آنکه جاری شود بر تو آنچه جاری شده نه بر ایشان.
آیا معینی هست که طولانی کنم با او گریه و ناله را؟
آیات جزع کننده ای هست که من او را بر جزعش یاری کنم . هر آنگاه که خلوتی شد؟ آیا به
چشمی خاشاکی رفته؟ که چشم من او را بر آن حالت مساعدت کند؟
آیا به سوی تو راهی هست ای پسر احمد!که به حضور جناب مشرف شوند؟
آیا متصل می شود روز ما از تو به فردای او که محفوظ شویم و بهره بریم؟
کی وارد می شویم بر چشمه سارهای سیراب کننده که سیراب شویم؟
کی سیراب می شویم از آب گوارای تو که تشنگی به طول انجامید؟
کی صبح و شام به خدمتت خواهیم رسید؟کی تو ما را می بینی و ما تو را و حال آنکه لوای ظفر و نصرت بر افراشته شده؟